دِل نِگاری

هر چیزی که عمیق باشد به دل نفوذ میکند... ارزش ثبت کردن دارد...

دِل نِگاری

هر چیزی که عمیق باشد به دل نفوذ میکند... ارزش ثبت کردن دارد...

۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

مرد مثل یک کوه است.

یعنی چه؟

یعنی میشود در سختی ها به آن تکیه زد و خستگی در کرد.

یعنی اول هایش سرسبز و خرم است تا در پناهش بازی کنی و هر چه کنارش بمانی و پیش بروی مقتدر تر میشود و سرش برفی تر.

کوه ها از جایشان جم نمیخورند.

همیشه سر جایشان می مانند.

مثل مرد.

کوه ها گاهی چشمه میشوند و اشک میریزند.

مثل مرد.

کوه ها گاهی پایت را سُر میدهند و پایین ترت میبرند. اما همیشه باید دستت را به شانه ی خودشان بگیری تا بلند شوی...

خیلی جاها شنیده ایم که فلانی سر به کوه و بیابان گذاشته...

سر به شانه ی کوه گذاشتن عالمی دارد که کسی که درکش کرده باشد هیچ وقت نمیتواند فراموشش کند.

یک روز یک کوه از دل خانه ی کعبه بیرون آمد تا همه ی ما سرمان را تکیه به شانه اش بدهیم و گریه کنیم، تا دستمان را روی زانویش بگذاریم و بلند شویم، تا بدانیم یک جایی در دل سرزمین عراق یک خانه پدری داریم.

یک روزی هم اوایل تابستان یک کوه دیگر به این دنیا آمد تا من بدانم گریه و خنده و خستگی و شور و نشاطم همه شان خریدار دارند.

تا بدانم میشود ادامه داد.

هنوز.

عزیز دلم... حرف هایی که توی خانه ی پدری با پدر تو زدم را فراموش نکرده ام.

چیزهای زیادی خواستم.

دلم این روزها خیلی خیلی خسته تر از همه ی عمرم میتپد.

و یواشکی توی اتاقم به عکس نیمه کاره ی چهره ی تو نگاه میکنم تا کمی هم که شده آرام بگیرم.

حرف گریه و اشک، تکراریست.

میبوسمت.

روز و عیدت مبارک مرد من.

عاشقتم.