دِل نِگاری

هر چیزی که عمیق باشد به دل نفوذ میکند... ارزش ثبت کردن دارد...

دِل نِگاری

هر چیزی که عمیق باشد به دل نفوذ میکند... ارزش ثبت کردن دارد...

انگاری من از سنگم!!

این را گفتم و در کمد را محکم بستم...

راستش را بخواهی حق داشتم یک در را در این دنیا محکم به هم بکوبم از شدت دلتنگی...

تو خودت را بگذار جای من...

طاقت میاوری روزها طعم آغوش عشقت را نچشی و حتی لمس دستانش هم برایت آرزو باشد ولی در کمد لعنتی ات را که باز میکنی یکهو عطر مست کننده اش هو ریز کند توی دماغت و زانوهایت را شل کند؟...

نمیدانم تو دلتنگ که میشوی چه میکنی....

شعر میگویی...

سکوت میکنی...

یا نمیخندی...

من اما راه میروم...

تا آن سر دنیا هم که شده پیاده میروم تا یک جایی تصادفی تو را ببینم...

گاهی هم به قصد مرگ راه میروم...

هر قدم از خدا میخواهم با ماشینی موتوری چیزی خلاصم کند...

 

این بار اما دلم قرص بود که تو را چند ساعت دیگر میبینم...

عجیب بود که پاهایم حرف عقلم را نمیفهمیدند...

تمام روز را راه رفتم تا جلوی تو آرام بگیرم و نزنم زیر گریه...

 

باز هم نشد...

باز هم آن دوتا خورشید لعنتی پاهای مرا زنجیر کردند و به دنبال خودشان کشاندند...

باز هم به چشمان تو باختم...

خنک آن قماربازی....

  • دل نگار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی