دِل نِگاری

هر چیزی که عمیق باشد به دل نفوذ میکند... ارزش ثبت کردن دارد...

دِل نِگاری

هر چیزی که عمیق باشد به دل نفوذ میکند... ارزش ثبت کردن دارد...

بعضی وقتها زندگی شبیه سرماخوردگی مزخرف میشود...

وقتی سرما میخوری کباب بخوری یا سوپ، پیتزا بخوری یا آب معدنی نهایتا فقط بافت و دمایش را حس کنی.

همه چیز برایت بی مزه میشود اگر گرفتارش باشی... گرفتاری هم عالمی دارد.

وقتی به سرما بخوری میرود توی تمام تنت

گاهی توی تمام فکرت هم سرما نفوذ میکند

وقتی گرفتار یار باشی... نه. وقتی گرفته ی یار باشی دنیایت سرما میخورد

بالای کوه باشی و صدای شر شر آب و جیک جیک پرنده ها بیاید و بهار زیر دماغت تانگو برقصد هم یک چیزی تلخِ تلخ میچکد توی ذهنت

مثل همان وقتی که در اینساید اوت غم خاطرات را لمس میکرد

یک هو همه ی خنده ها آبی میشود

غمدار میشود

مثل وقتهایی که مجردی و توی صحن گوهرشاد هی قلقلکت می آید برای زوج های تازه عروس و داماد زیرپایی بگیری که با کله بروند توی حوض وسط صحن

یا وقتهایی که توی اتوبوس سرت را به شیشه تکیه میدهی و آن دختر و پسر جوان جلویی را نگاه میکنی که سر یکی روی شانه ی دیگریست

 

یک روزهایی همیشه عید بوده اما یک هو انگار مصیبت است

همه بالا و پایین میپرند از شادی اما تو حالت دقیقا فردای مراسم ختم است که همه رفته اند و جای خالی عزیزت مانده...

اینجور وقتها باید چه کار کنی؟ خودخواهیست اگر سوگواری کنی برای حال دلت؟

  • دل نگار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی