- ۹۷/۰۵/۱۹
- ۰ نظر
دیدمت
بوییدمت
بوسیدمت
.
.
.
در خواب...
هیچ چیز تو این دنیا لذت بخش تر از داشتن کسی نیست که کنارش قدم به قدم بزرگ شده باشی...
کسی که با تو شکل گرفته...
حتی اگر شکل تو نشده.
کوزه های توی یه مغازه همدیگه رو خیلی دوست دارن.
میگوید دل شکستگی مثل زخم کف دست است...
با هر تکانی باز میشود و دوباره مثل روز اولش درد و زجر دارد.
نه آنقدر ها بزرگ است که زخم شمشیر باشد و نه انقدر ضعیف است که لحظه ای از یادت برود...
دل من هم شکسته بود.
همین جور که آن نویسنده ی ناشناس نوشته بود...
وسط شلوغیِ زندگی یک هو از ناکجا یک قطره غم میریزد وسط لیوان ذهنت که چه همش بزنی و چه نزنی تمام ذهنت را به رنگ خودش درمیاورد...
غم نامحلول است. ته نشین میشود و سر وقتش که تکانِ حسابی خوردی بالا می آید و می چرخد و حسابی از خجالتت در می آید...